رقیه جانم
13 مهر 1397
| #السلامعلیکیااباعبدالله?|
راوی میگه،
دیدم یه دختری
داره رو این خارای صحرا میدَوِه ؛
با اسب سمتش رفتم بگم بیا نترس..؛
دیدم این دختر تا صدای پایِ اسب
رو شنید تند تر دوید…
رسیدم بهش ،
دیدم این دو تا دستای کوچولوشو
گذاشت رو گوشاش..،
گفت مسلمونی؟!
تاحالا قرآن خوندی؟!
فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ…
نزنیــآ..
نزنـی آقا..
من بابا ندارم..
#یارقیـهجـان?